الیناالینا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

عسل مامان

آبله مرغان

سلام عزیز دلم   ششم اسفند ماه دختر مامان آبله مرغان گرفت خیلی هم اذیت شد الان که دارم این مطلب رو می نویسم 5روزه که میگذره از مریضی شما ولی دونه ها همچنان رویه بدن دخمل ما هستن  اینم عکس                 ...
10 اسفند 1390

چهارده ماهگی

وقتی الینا خودش غذا میخوره مثل یه موش سر از همه جا در می اوردی .اینجا رفته بودی داخل میز تلویزیون خونه همسایه  ...
10 اسفند 1390

این روزا....

سلام به الینا عسل مامان دختر ما دیگه بزرگ شده و اولین روزایه بعد از تولدش بود که به تنهایی بلند میشد وراه میرفت و  حالا دیگه تند تند واسه خودش هی میره اینور واونور و خیلی خیلی باهوشه و هر کی هر کاری انجام بده بلافاصله انجام میده حتی اگه تو تلویزیون یه حرکت جدید ببینه فورا تکرار میکنه و پسته  و گردو رو خیلی دوست داره و هر روز می خوره الینا الان 8دندون جلو و4تا دندون کرسی داره  این روزا الینا یاد گرفته بگه گودو =گردو . توپ . جوجو .مامان.دایی .مه مه.   بعبعی . ما .قار قار.نی نی .هاپ .در که این کلمه کاربردایه زیادی داره مثلا وقتی از بیرون میاد و میخواد لباساشو در بیاره و یا وقتی   می خواد بره بیرون ...
2 اسفند 1390

عکس

 ا                                     الینا درحال اتل متل کردن                            اینجا داری الکی گریه می کنی                                  اینم یه عکس از راه رفتنت                                کنترلو که میدی  سریع رو به تلویزون می خواستی شبکه عوض کنی    &...
15 دی 1390

یکسالگیت مبارک

اینم یه تولد کوچلو که واسه شما گرفتیم اون آقا گاوه که تو عکسه کادویه تولدت بود که بابا مسعود برات گرفته بود           ...
15 دی 1390

دوازده ماهگی

الینا گلی مامان دوازدهمین ماه زندگیش رو پشت سر گذاشت  الهی من قربون تو گل دختر برم که روز به روز داری بزرگتر و خانم تر میشی از کارات برات بگم که روز به روز شیرینتر میشی .اول از همه 14ماه آذر بود که متوجه شدم اخر لثه پایینی ات یه دونه سفید زده بیرون  که بعد دو روز دیدم یه دندون آسیاب خوشگل اونجا در اومده خیلی لثه پایینت بامزه شده بود و لبخندت نانازتر از قبل شده بود. و19 آذرماه  شما اولین قدمایه زندگیتو به تنهایی برداشتی گلم از خدا می خوام تا همیشه پشت و پناهت باشه و کمکت کنه تا بتونی یکی یکی قدمایه زندگیتو برداری .روز بعد دوقدم وبعد سه قدم کم کم در عرض یک هفته به 10قدم رسید هر چند هنوزم تنبلی می کردی بیشتر چهار دس...
13 دی 1390

یازده ماهگی

گل دختر مامان دیگه داره  روز به روز خانم تر میشه .الینا خانم که تا حالا یاد داشت از پله ها بره بالا تویه این ماه یاد گرفته از پله ها پایین هم بیاد به اینصورت که هر وقت میرسید به یه پله که باید از روش بیاد پایین 180درجه کامل می چرخید بعد با احتیاط عقب عقب میرفت و پاهاشو اروم پایین میذاشت فقط بعضی اوقات بچم به جایه180درجه 90درجه میچرخید وقتی میرفت عقب می خورد به دیوار و هی داد میزد که دیوار بره کنار و ما با دیدن این صحنه می مردیم از خنده .خیلی این حرکتت رو دوست داشتم .حالا ایستادنت خیلی خوب شده بدون کمک چند دقیقه کامل می ایستادی وجالب اینجاست که خودتم واسه خودت دست میزدی وتشویق می کردی خودتو وقتی هم می ایستادی به همه نگاه می ک...
13 دی 1390

ده ماهگی

سلام به گل دختر مامان  عزیزدلم حالا شما 9ماه از زندگیتونو پشت سر گذاشتید و وارد ده ماهگی شدید  الهی من فدایه تو دختر شیطون وشیرین بشم عزیز دلم تو این ماه شما ناز کردن یاد گرفته بودی  بوسیدن یاد گرفتی .اتل متل توتوله یاد گرفتی یعنی وقتی من شعرشو می خوندم شما با دستت میزدی رو پات یکی رو پا چپ یکی راست یکی هم به زمین .هر وقت متکا میدیدی سرتو میذاشتی روش هر وقتم بهت می گفتم الینا لالا شو سرتو میذاشتی رو زمین یا هر چیزی که کنارت بود .بابا که می خوابید خودتو لوس می کردی و سرتو میذاشتی رو شکمش .از خونه که می خواستیم بریم بیرون شروع میکردی به بای بای کردن حالا چه کسی تو خونه بود چه نبود یه وقتایی هم میرفتی دم در و با من ...
13 آذر 1390