یازده ماهگی
گل دختر مامان دیگه داره روز به روز خانم تر میشه .الینا خانم که تا حالا یاد داشت از پله ها بره بالا تویه
این ماه یاد گرفته از پله ها پایین هم بیاد به اینصورت که هر وقت میرسید به یه پله که باید از روش بیاد
پایین 180درجه کامل می چرخید بعد با احتیاط عقب عقب میرفت و پاهاشو اروم پایین میذاشت فقط
بعضی اوقات بچم به جایه180درجه 90درجه میچرخید وقتی میرفت عقب می خورد به دیوار و هی داد
میزد که دیوار بره کنار و ما با دیدن این صحنه می مردیم از خنده .خیلی این حرکتت رو دوست داشتم
.حالا ایستادنت خیلی خوب شده بدون کمک چند دقیقه کامل می ایستادی وجالب اینجاست که خودتم
واسه خودت دست میزدی وتشویق می کردی خودتو وقتی هم می ایستادی به همه نگاه می کردی که
تشویقت کنن . اما از قدم برداشتن خبری نبود خیلی ترسو بودی .تو یه این ماه یاد گرفتی بگی توپ و پا
.جوجو هم می گفتی اما به جایه جوجو میگفتی دودو.وقتی شعر تاب تاب عباسی می خوندم شما
شروع می کردی به تکون دادن خودت به عقب و جلو و بعضی وقتها هم یه آهنگی با ریتم تاب تاب
عباسی تکرار می کردی .وقتی شعر بع بعی میگه رو می خوندم تو جواب میدادی و می گفتی بع .یه
دندون دیگه از دندونایه پایینت هم تو این ماه در اومد یکی دیگشم سرش سفید شده بود یعنی الان 7تا
دندون داشتی .الان دیگه وقتی کسی رو می بوسیدی صدایه بوسیدنم در می آوردی .یه عروسی رفتیم
تو این ماه که شما همش می گفتی منو ببیر اون وسط که برقصم خداییش خوبه راه نمی رفتی وگرنه فکر
کنم حتی به عروس خانمم اجازه نمیدادی بیاد وسط فقط خودت می خواستی برقصی اگه نمی بردمت
وسط داد میزدی .اگه من یا بابا بچه دیگه ای رو بغل میکردیم فوری حسودی می کردی .هر وقت نی نی
عمه مهری رو می دیدی بدوبدو می رفتی طرفش و دلت می خواست بغلش کنی .اینا کارایی بود که
شما انجام میدادی
اینم عکسهایه 11ماهگی
عکس دندون جدیدت
اینم آبجی کیانا که خودشو خشگل کرده بره عروسی
اینجا هم تا اومدم شلوارتو پات کنم دیدم گذاشتیش رو سرت